کد مطلب:36202 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

مرز و محدوده در دشمنی











(و ان اردت قطعه اخیك فاستبق له من نفسك بقیه یرجع الیها ان بداله ذلك یوما ما)

«و اگر خواستی از برادر دینیت جدا شوی و قطع رابطه كنی مقداری از دوستی را باقی بگذار كه اگر روزی خواست به سوی تو برگردد و به آن باقی مانده باز گردد»

از بهترین دستورالعملهای اخلاقی این است كه آدمی بكوشد بهنگام دشمنی زیاده روی نكند بلكه رشته ای را باقی بگذارد و خلاصه همه ی زمینه های دوستی را بكلی از بیننبرده و تمامی كانالهای محبت را مسدود نسازد. چه بسا كه روزی آدمی خواست

[صفحه 226]

دوباره بسوی طرف رفته و طرح دوستی و رفاقت بیفكند و یا آنكه آن طرف خواست بسوی این شخص بیاید، نكند آدمی از شدت تندی و خشونت و سوء رفتار سابق اكنون روی نگاه كردن به او را نداشته باشد ولی اگر آدمی مراعات كرد و همه چیز نگفت و هر كاری كه می توانست نكرد، قهرا زمینه ی برای ایجاد و تجدید رابطه باقی است و از دیدار طرف شرمسار نمی گردد.

و در جمله ای شبیه این مطلب می فرماید: «احبب حبیبك هونا ما عسی ان یكون بغضیك یوما ما و ابغض بغیضك یوما ما عسی ان یكون حبیبك یوما ما»[1].

«دوست خود را به اندازه دوست بدار و از حد تجاوز نكرده و همه ی اسرار برا برای او نگو شاید روزی دشمنت گردد، و دشمن را دشمن دار باندازه ن خارج از حد- پرده دری مكن- شاید روزی از روزها دوستت گردد».

امام صادق علیه السلام به یكی از اصحاب خود فرمود: «لا تتبع اخاك بعد القطیعه وقیعه فیه فتسد علیه طریق الرچجوع الیك فلعل التجارب ترده علیك»[2].

«از رفیقت كه جدا شدی و بردی پش سرش بد مگو كه با اینكار راه برگشت او را می بندی شاید تجربه های زندگی وی را براه آشتی بكشاند.»


صفحه 226.








    1. نهج البلاغه كله ی 360. از كلمات قصار، و تحف العقول ص 201 و امالی شیخ طوسی ج 1 ص 374 و بحار الانوار ج 75 ص 37.
    2. بحار الانوار ج 71 ص 166.